جور غيبت
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
همين اولش بگويم كه اين نوبت را اگر كه تا به آخر نخوانيد هيچ سر در نخواهيد آورد كه اين جا چه خبر است. به هر حال از ما گفتن بود.
نامه سرگشاده به همه وبلاگنويسان ديندار
به نقل از آشناي خلوت انس
...روي سخن من با وبلاگ نويسان مذهبي است، آنها كه دين ندارند يا ادعاي دينداري ندارند حكمشان جداست، خوب سخن را از اينجا آغاز ميكنم:
يادش بخير زماني بود كه نوجوانان ما براي پا گذاشتن به عرصه جبهه و جنگ در شناسنامههاي خود دست ميبردند تا سنشان را بيشتر نشان دهند، زماني بود كه تنها دغدغه جوانان ما اين بود كه مبادا جنگ تمام شود و آنها شهيد نشوند، زماني بود كه محاسن داشتن و ساده پوشيدن و ساده زيستن ارزش بود، زماني بود كه از خود گذشتن و براي ديگران مايه گذاشتن باعث آرامش انسان بود، زماني بود كه با نامحرمان انس گرفتن و گپ زدن باعث خجالت و سرافكندگي بود، زماني بود كه ديانت و تقوا و شب زندهداري و امثال آن سخت طرفدار داشت، زماني بود كه...
اما با گذشت كمتر از دو دهه اكنون زماني است كه نوجوانان ما در شناسنامه خود دست مي برند تا خود را از اقليتهاي مذهبي نشان دهند، الآن زماني است كه بزرگترين دغدغه جوانان ما اين است كه هنگام چت با نامحرم ديسكانكت شوند، اكنون زماني است كه محاسن داشتن و همشكل پيامبر و مولا بودن، ساده پوشيدن و ساده زيستن مايه سرافكندگي شده است، اكنون زماني است كه زرنگي كردن و حق ديگران را خوردن و آنها را بر خاك سياه نشاندن باعث آرامش شده است، اكنون زماني است كه انس با نامحرمان و چتهاي شبانه نه تنها باعث سرافكندگي نيست بلكه نشانه رشد و پيشرفت و تمدن است، اكنون زماني است كه با بيسوادي تمام فقط چند حرف قشنگ عليه دين زدن باعث شهرت و مايه افتخارات ملي است...
واي بحال نسلي كه از آن ارزشها به اين لغرشها رسيده باشد، واي بحال جماعتي كه همشكل شدن با كفار را نشانه شخصيت بداند، واي بحال نسلي كه به اسم خدا و مذهب و امام حسين و امام زمان با نامحرمان به گفتگو بنشيند و دانسته و ندانسته نفس شيطاني خود را ارضاء كند، واي بحال جماعتي كه به اسم قلم علَم شيطان را استوار كرده و به اسم دانش، سازش با نفس اماره را رواج ميدهند، واي بحال كسي كه به اسم جبهه و جنگ و شهداء بساط انس و ارتباط با نامحرم راه انداخته است...
بارها گفتهام باز هم ميگويم: اين ارتباط آزاد پسران و دختران مذهبي به اسم مذهب بدعتي سخت بد عاقبت است، و اللـه من و تو مسؤوليم، و اللـه ما مقصريم، خيلي از دوستان كه مرا رها كردهاند و رفتهاند گلهاي هم نيست اما شما كه دور و برت شلوغ است، شما كه پرطرفدار و پرخواننده هستي اگر سكوت كني مقصري، اگر باز هم به تعارف و مسامحه بگذراني بايد جواب امام زمانت را بدهي، تا كجا و تا به كي بايد توجيح كرد؟! مگر ما مسلمان نيستيم؟! كجاي دين ما با اين ارتباطات سازگار است؟! كدام مرجع تقليدي اين چتهاي غيرشرعي را اجازه داده است؟!
اين آشناي غريب حاضر است با هر كسي كه ميخواهد در اين مورد به بحث بنشيند، هر كه فكر ميكند من اشتباه ميكنم بسم اللـه...
آخر برادر من به چه مجوزي نسبت به يك نامحرم اينطور خطاب ميكني و پيام ميگذاري؟! آخر خواهر من به نظر كدام مرجعي اينطور به نامحرم راه ميدهي و مرتبط ميشوي؟! چشممان را باز كنيم، آخر واقعيت را كه نميشود انكار كرد، فقط خدا ميداند اين رابطهها چه صدماتي به نسل ما زده، حجب و حياء از ميان رفته، كانون بسياري از خانوادهها از هم پاشيده، لذت عبادت و شوق بندگي از ما رخت بربسته، عزيز من چرا براي نمازت اينطور وقت نميگذاري؟! چرا هفته به هفته ميآيد و ميرود لاي قرآن را هم باز نميكني؟! چرا نماز صبحت پشت سر هم قضاء ميشود؟! تا خرخره در لجنزار اينترنت غرق شدهايم و باز توجيه ميكنيم.
منكر بعضي فوائد اينترنت نيستم اما آخر انصاف دهيد سودش بيشتر است يا ضررش؟! آنقدر ضررش زياد است كه سود جزئي آن به حساب نمي آيد، مثل اينكه ما از حمله آمريكا به عراق تعريف و تمجيد كنيم براي اينكه در كنار اين تهاجم به داد چند نفري هم رسيدهاند!!!
بهم دروغ نگوئيم، صادق باشيم، كداميك از ما در اين معركه پر ضرر متضرر نشدهايم؟! كداميك از ما به بيراهه نرفتهايم؟! كداميك از ما چشم خود را آلوده نكردهايم؟!
آقا جان چت و گفتگوي دو نامحرم اشكال دارد، دين ما اين طور ميگويد، مراجع ما اين طور ميگويند، آخر ما حرف چه كسي را قبول داريم؟! كدام عقلي امضاء ميكند كه به صرف نشناختن و نديدن ارتباط حلال است؟!
زياد ميگويند كه اين ارتباطات بدون در نظر گرفتن جنسيت است، اين ادعائي است بدون دليل و تخيلي است بدون واقعيت، اگر اينطور است كه ميگويند پس بقول اين دوست عزيز اينهمه اصرار و توجيه براي چيست؟! اگر جنسيت مطرح نيست خوب اين همه درد دل و گپهاي آنچناني را با يكي مثل خود انجام دهند، تنها كسي ميتواند جنسيت را ملاحظه نكند كه يا از نفس گذشته باشد يا دل و جانش در جذبه عشق حضرت حق مجذوب باشد، ما كداميك از اينها هستيم؟!
خلاصه كلام اينكه: يا مرد باشيم و حداقل به اسم خدا و دين و امام حسين و امام زمان گناه نكنيم، يا مردتر از مرد باشيم و اشتباه خود را قبول كنيم و با تمام قوا در صدد جبران برآييم، و اللـه اگر چنين نكنيم مديون امام حسين هستيم، و اللـه اگر توجيه كنيم منفور امام زمان هستيم...
هر كس اين مطالب را ميخواند اگر قبول ندارد دليل بياورد و اگر قبول دارد انتشار دهد.
و ما توفيقي إلّا باللـه، علي اللـه توكّلت و إليه اُنيب...
فردا كه پيشگاه حقيقت شود پديد
شرمنده رهروي كه عمل بر مجاز كرد...
اولين طلاي المپيك
آن آشناي كوچكِ صادقِ ما اگر كه اين مطلب را بخواند يحتمل انگار مي كند كه با همان يك، دو ساعت تماشاي كاراته توانسته است ما را علاقمند به اين جفتك پراكني هاي اقوام چشم بادامي بكند. عرض مي كنم كه: خير! لا والله اگر بنده ذره اي از اين چيزها اصلا خوشم بيايد. اين تبريك و شادماني سبب ديگري دارد:
<?xml:namespace prefix = v ns = "urn:schemas-microsoft-com:vml" />
...در خرم آباد کشتي مي گرفت و دلش مي خواست مثلغلامرضا محمدي به مدال جهاني برسد. اما دست تقدير، رشته ورزشي جودو را به او معرفيکرد که در واقع برادر کوچکتر کشتي است! آرش سال 2001 در آلمان به مقام قهرماني دنيارسيد تا اولين طلاي تاريخ ورزش ايران در رقابت هاي جهاني جودو باشد. او امسال هم دراوزاکاي ژاپن توانست مدال طلاي 66 کيلوگرم دنيا را تصاحب کند و از بخت هاي مسلمکاروان ورزش کشورمان در المپيک آتن لقب بگيرد. آرش با غيرتي عجيب و انگيزه اي خارقالعاده، تمريناتش را دنبال مي کند، بايد از نزديک به تماشاي تمرينات منحصر به فردميراسماعيلي بنشينيد تا متوجه شويد مدال طلاي جهان با چه مرارتي تحصيل مي شود.
... در صورت كسب مدال در المپيك 2004 آتن، آن را به حرممطهر حضرت امام رضا (ع) تقديم خواهم كرد.
به گزارش ”خبرگزاري قرآنيايران“(ايكنا)، آرش ميراسماعيلي، قهرمان جودو جهان با بيان اين مطلب گفت: من ازكودكي ارادت خاصي به امام رضا (ع) داشتهام؛ بنابراين نذر كردهام در صورتي كه موفقبه كسب مدال از المپيك آتن شوم، مدال خود را به حرم امام هشتم (ع) تقديم كنم.
ويدر ادامه گفت: البته پيش از اين دو مدال جهانيام را تقديم به حرم امام رضا (ع)كردم؛ كه البته هنوز به طور رسمي مراسم اهدا برگزار نشده است.
ميراسماعيلي بهنقش قرآن در موفقيت خود اشاره كرد و افزود: تصميم دارم تا پيش از آغاز المپيك، كلقرآن را ختم كنم؛ چرا كه همواره قرآن و ياد خدا آرامش بخش لحظات سخت در مصاف باحريفان بوده است.
آنچه خوانديد حدود يك ماه قبل در اخبار آمده بود و البته آن روز براي ما اصلا اين قدر اهميت نداشت. تا اين كه:
...آرش ميراسماعيلي قهرمان جودو جهان و پرچمدار كاروان ورزشي ايران در مراسم افتتاحيه بازي هاي المپيك كه از اميدهاي اول كاروان ما براي كسب مدال طلا به شمار مي رفت، در همان دور نخست مبارزه خود با حريف رژيم اشغالگر قدس روبرو شد، ولي براي دفاع از آرمان ها و ارزش هاي كشور خود و حمايت از ملت مظلوم فلسطين از رويارويي با حريف صهيونيستي انصراف داد.
ميراسماعيلي كه از اميدهاي اول كشورمان براي كسب مدال طلا در المپيك بود با بدشانسي در همان دور نخست به قيد قرعه با " واكس اهود" جودوكار رژيم اشغالگر قدس روبرو شد، تا پرچمدار كشورمان در آتن نشان دهد ايران همچنان پرچمدار جهان اسلام براي مبارزه با رژيم صهيونيستي است.
آرش كه در رقابت هاي المپيك سيدني 2000 بر خلاف ديگر جودوكاران ايراني -كه در همان دور نخستين حذف شده بودند- تا عنوان پنجمي پيش رفت. وي پس از سيدني تمام تمركز خود را براي حضور موفقيت آميز در المپيك آتن كرد و حتي در اين راه دو بار به طور پي در پي در جهان و براي اولين بار براي ايران مدال طلاي 2001 و 2003 جهان را كسب كرد تا ضمن معرفي خود به عنوان يك اعجوبه در جودوي جهان طلاي المپيك آتن را هدف نهايي و قابل دسترس بداند.
چون در همين يكي دو روزه آن قدر اين رسانه هاي صهيونيستي و عربي داد و فرياد به راه انداخته اند تا اين خبر در لابلاي ساير خبرها گم شود، وظيفه دانستم به طور خاص به آن بپردازم.
به دوستاني كه علاقمند به آشنايي بيشتر با شيوه هاي گمراه كردن اذهان عمومي از حقايق هستند توصيه مي كنم خبرهاي ضد و نقيضي كه در يكي دو روز اخير توسط بخش فارسي بي بي سي منتشر شده است را مرور كنند. جملاتي همچون: ابهام در مورد حذف جودوکار ايرانی از المپيک، موضوع بحث برانگيز، هری پرت خبرنگار بی بی سی در آتن می گويد که کميته بين المللی المپيک هيچگونه اطلاع رسمی در مورد کناره گيری آرش ميراسماعيلی از مسابقات المپيک دريافت نکرده است اما از هرگونه حرکت سياسی ناخشنود است و از اين دست بسيار، همگي براي فرار از اين حقيقت است كه ايران جرات كرده تا اسرائيل محبوب دنياي سرمايه داري را به رسميت نشناسد. از اين بدتر رسانه هاي جهان عرب كه ضعف و سستي خود را در مقابل استقامت ايران مايه حقارت مي دانند به جاي آن كه جرأت كنند و از اين كار حمايت كنند به تشكيك اذهان عمومي مي پردازند تا خودشان متهم به مسامحه و بي عرضگي نشوند.
براي اطلاع دوستان عرض كنم كه رژيم اشغال گر قدس با 39 ورزشكار در اين رقابتها شركت كرده است و از سابقه حضور خود در المپيك سيدني تنها به يك مدال برنز دست يافته و اميد چنداني براي كسب هيچ مدالي ندارد. اما اين دليل نمي شود كه آن ها نتوانند ما را به مدال طلا برسانند.بدين ترتيب اولين مدال طلاي المپيك توسط آرش ميراسماعيلي به اردوي تيم ملي كشورمان آورده شد.
در بازگشت اين قهرمانان از آتن شخصا در تهران حضور ندارم. اما از همه دوستان و خوانندگان عزيز تقاضا دارم اگر آب دستتان است زمين بگذاريد و به فرودگاه مهرآباد برويد تا به دنيا ثابت شود مدال طلاي ميراسماعيلي براي ما كم رنگ تر از طلاي رضازاده و دبير نيست.
آي گارداش...
وصيت نامه نوشتن كار خوبي است. اين را پارسال در همين روزها گفته بودم. حالا باز هم مي گويم آدمي كه وصيت نامه ندارد مثل اين است كه زندگي را جدي نگرفته باشد...
اين روزها از سه سال پيش معنا و مفهوم خاصي براي ما يافته است. سالگرد از دست دادن يك برادر و رفيق شفيق...
...ديري است كه ميدانم بايد رفت . اما كدام يك از ما ميدانست اولين قرعه به نام چه كسي خواهد بود؟ كدام يك از ما فكر ميكرد به همين زودي ها بايد رخت سياه تو را بر تن كنيم و خرماي خيراتي در ميان جمع بگردانيم؟ كداميك از ما تصور ميكرد يكي از همين روزهاي نزديك با هم بر سر مزار يكي از خودمان فاتحه بخوانيم؟ ...
و آخرين جمله هاي عليرضا:
خدايا!مگذار لحظه اي را درك كنم كه در آن پا بر روي فطرت پاك و اصليم بگذارم
الله رحمت اله سين
الفاتحه
رخصت
چرا اين طوري نگاه مي كنيد؟ خيلي طولاني شد. نه؟ همان اول گفتم كه بايد تا آخرش را بخوانيد تا سر در بياوريد. همين فردا،پس فردا يك هواپيما پر از دانشجوي عاشق از يزد پرواز مي كند به جده و احتمالا از آنجا با اتوبوس تا مدينه:
مدينه شهري در آسمان كه نه شهري است از آسمان. ظاهر امروزي اين شهر به هيچ وجه مرا فريب نمي دهد. من هم اكنون مصعب بن عمير را سوار بر اسب مي بينم كه از انتهاي آن بيابان به پيش ميتازد و حامل پيام خداوندي است براي مردمان يثرب. من از آن تپه فرود آمدن رسول خدا به ثنيهالوداع را مي بينم و جوانان پر شور انصار را كه نواي دف در مي دهند:
طلع البدر علينا من ثنيات الوداع
آنچه گفتی همان است که بايد می گفتی. گفتند اينجا را بخوانيم و خوانديم. همان است که من هم می گويم. شايد دلبسته ايم به نقطه ها به بازه ها به محدوده ها و غافل شده ايم از هرچه نا شمار بود و بينهايت. آن دوست که می گويد نه وقتش است و نه لحنش بداند که بوی ياس را ديگر بای در هوا استشمام کرد. اگر بيايد که خواهد آمد چه بگوييمش. بگوييم وقتش نبود يا بيانش نيست.***يا علی***لوتی
با سلام... . چطوری رفیق قدیمی؟... این رفیق شما هم جز حقیقت نمی گوید. متاسفانه در محیط سایبر به سادگی حریم ها را می شکنیم...گویی خدا اینجا حضور ندارد...التماس دعا و خدانگهدار.
سلام......دست مريزاد......همين!!!
رفتی حاجی حاجی مکه رفيق....يا علی مددی...
به قول بچه هياتی ها « جونم به تو سينه زن با ادب » ... خيلی طول کشيد تا همه رو درست بخونم ... اومديم ميلاد پدر رو تبريک بگيم ... التماس دعا
سلام برادر عزيز مطلب شما را خوانديم و يک نامه مفصل برای آقا سيد صالح فرستاديم. تعجب کرديم بعد از اين همه شماره يعنی همين نه تای فعلی هنوز دوستان فکر مي کنند که شائبه سياسی کاری و چپ و راستی وجود دارد. به هر حال از حساسيت دوستان متشکريم. و همچنين برای هنرمند متعهد کيومرث صابری هم تقاضای رحمت الهی داريم البته اگر دستان اجازه بدهند! اين آخری مزاح بود تا باور کنيد که اگر اسم کسی از قلم افتاد ما را ضد انقلاب نخوانيد. يا حق
بسم الله . مطلب اين آشنای عزيز را انعکاس دادم . ان شاء الله که همه گير شود. يا حق . سلام من را به سيد صالح جانم اگر تماسی داشت برسانيد.
آخه چند بار «تا به آخر»؟ غيبت داری سيد!
بسم الله . خدايی سيد اگر نباشی جدا که غيبتت آزاردهنده است. همه حفظ شديم اين را از اول تا آخر . بقيه تيم چرا کاری نمی کنند ؟
Dear sayyed The Iraqies are still paying the price for what they did to Imam husain PBUH and what happend in karbala